زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

ترجیع (فقه)





ترجيع به دو معنی در فقه آمده:
۱. ترجيع به معنی تكرار قسمتی از اذان (مانند شهادتین) که از آن در باب صلات سخن رفته است و نزد شیعه اماميّه اگر به قصد مشروعيت ادا شود، بدعت و حرام است.
۲. ترجيع به معنی گردانيدن آواز در گلو (چهچهه زدن) که از آن به مناسبت در باب تجارت سخن رفته است.


۱ - معانی ترجیع



ترجيع به معنی تكرار قسمتی از اذان و نیز گردانيدن آواز در گلو (چهچهه زدن) است.

۱.۱ - معنی اوّل و بررسی اقوال آن


تكرار دو بار شهادتین در اذان، افزون بر عدد معيّن، يكى از اقوال‌ در تعريف ترجيع است. ديگر اقوال در مسئله عبارت است از: تكرار تکبیر، علاوه بر تكرار شهادتین؛ تكرار فصلى از اذان افزون بر شمار معيّن آن فصل؛ تكرار شهادتین با صداى بلند پس از آهسته گفتن آن يا بلند يا آهسته گفتن شهادتین در هر دو مرحله؛ و اعادۀ شهادتین با صداى بلند بعد از آهسته گفتن آن. از ترجيع بدين معنا در باب صلات سخن رفته است.
از منظر عامّه، ترجيع در اذان به معناى آخرى يا مباح است و يا مستحب؛ ليكن نزد شیعه اماميّه اگر به قصد مشروعيت ادا شود به همۀ تعاريف آن، بدعت و حرام است؛ بلكه گفتن آن به قصد جزئى از اذان موجب بطلان اذان مى‌شود؛ امّا در اينكه بدون قصد مشروعيت يا جزئيت حرام است يا مکروه، اختلاف است. اگر تكرار به جهت حاجتى همچون اعلام و اخبار براى جمع شدن مردم جهت اقامۀ نماز باشد جايز است.
[۲] الموسوعة الفقهية جلد۱۱ صفحه۱۷۶.

امام خمینی در تعلیقات بر عروه ذیل کلمه «بالتکرار» در این عبارت سید که می‌نویسد: «ولا باس بالتکریر فی حیّ علی الصلاة او حیّ علی الفلاح للمبالغة فی اجتماع الناس، ولکن الزائد لیس جزءاً من الاذان‌.» با عبارت «وکذا فی الشهادتین ایضاً لهذا الغرض.» جواز تکرار شهادتین به منظور مبالغه در اجتماع مردم را پذیرفته است. ولی نسبت به این بیان صاحب عروه «وتکرار الشهادتین جهراً بعد قولهما سرّاً او جهراً، بل‌ لا یبعد کراهة مطلق تکرار واحد من الفصول الّاللاعلام.» با حاشیه ذیل کلمه جهراً (اول) با عبارت «فیه تامّل.» با آن همسویی و همراهی نکرده است.

۱.۲ - معنی دوم


ترجيع به معنی گردانيدن آواز در گلو (چهچهه زدن) که از آن به مناسبت در باب تجارت سخن رفته است. تعدادى از فقها غنا را به آواز مشتمل بر ترجيع- كه مناسب با مجالس لهو است- تعريف كرده‌اند.
همان‌طور که در تحریرالوسیله (کتاب المکاسب و المتاجر) آمده است: «الغناء حرام فعله و سماعه و التکسّب به، و لیس هو مجرّد تحسین الصوت، بل هو مدّه و ترجیعه‌ بکیفیّة خاصّة مطربة، تناسب مجالس اللهو و محافل الطرب و آلات اللهو و الملاهی، و لا فرق بین استعماله فی کلام حقّ؛ من قراءة القرآن و الدعاء و المرثیة، و غیره من شعر او نثر، بل یتضاعف عقابه لو استعمله فیما یطاع به اللَّه تعالی.»
همچنین در «کتاب الصلاة» نیز در بحث از احکام اذان؛ و تعریف قهقهه که از جمله مبطلات نماز است از آن سخن رفته است که مواردی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم. صاحب عروه که معتقد است ترجیع در اذان اگر به حد غنا نرسد مکروه و گرنه حرام است، می‌نویسد: «ویکره الترجیع‌ علی نحو لا یکون غناء، والّا فیحرم.»
و یا این‌که امام خمینی در تحریرالوسیله در تعریف قهقهه می‌نویسد: «خامسها: القهقهة ولو اضطراراً. نعم، لا باس بالسهویة، کما لا باس بالتبسّم ولو عمداً. والقهقهة: هی الضحک المشتمل علی الصوت و الترجیع‌، ویلحق بها حکماً علی الاحوط المشتمل علی الصوت، ولو اشتمل علیه او علی الترجیع‌ ایضاً تقدیراً، کمن منع نفسه عنه، الّاانّه قد امتلا جوفه ضحکاً واحمرّ وجهه وارتعش - مثلاً - فلا یبطلها الّامع محو الصورة.» پنجم (از مبطلات نماز): قهقهه است، ولو اینکه اضطراری (بدون اختیار) باشد. البته قهقهه از روی سهو اشکالی ندارد، همچنان که تبسّم اگرچه عمدی باشد، بی‌اشکال است. و قهقهه عبارت از خنده‌ای است که دارای صدا و ترجیع‌ (زیر و بم) باشد، و خنده‌ای که فقط مشتمل بر صدا باشد، بنابر احتیاط (واجب) از نظر حکم، ملحق به قهقهه می‌باشد، و اگر خنده به‌صورت فرض و تقدیر دارای صدا یا هم دارای صدا و هم دارای ترجیع‌ بود (یعنی اگر از آن جلوگیری نکند این خصوصیات را خواهد داشت)، مثل کسی که نگذارد که خنده‌اش آشکار شود ولی درونش از خنده پر باشد و صورتش سرخ گردد و مثلاً بدنش به لرزه بیفتد، چنین خنده‌ای نماز را باطل نمی‌کند، مگر آنکه طوری شود که صورت نماز از بین برود.

۲ - پانویس


 
۱. جواهر الکلام جلد۹ صفحه۱۱۰ تا ۱۱۲    
۲. الموسوعة الفقهية جلد۱۱ صفحه۱۷۶.
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۴، العروة الوثقی، ج۱، ص۴۵۰، کتاب الصلاة، فصل فی الاذان و الاقامة.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۴، العروة الوثقی، ج۱، ص۴۵۰، کتاب الصلاة، فصل فی الاذان و الاقامة.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۴، العروة الوثقی، ج۱، ص۴۵۰، کتاب الصلاة، فصل فی الاذان و الاقامة.    
۶. جواهر الکلام جلد۲۲ صفحه۴۴ تا۴۸    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۸، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۳.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۴، العروة الوثقی، ج۱، ص۴۵۰، کتاب الصلاة، فصل فی الاذان و الاقامة.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۹۷، کتاب الصلاة، القول فی مبطلاة الصلاة.    


۳ - منبع



• کتاب فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام جلد۲ صفحه۴۴۶ و۴۴۷؛ تالیف شده توسط جمعى از پژوهشگران زير نظر سيد محمود هاشمى شاهرودى.
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.